بوی بهار میآید، بوی نوروزی پرشکوفه، همان بوی عاشقی، همان بوی تازگی، بوی روییدن محبت، بوی بهار حس خوبیست برای آغاز شدن و روییدن ، بهارتولدیست در سرای زیبای عاطفه و شعریست در سایه ی روشن مهر .
بهار نغمهی موزون باران است، جرعهای از ترنم آبی عشق، میشنوی
بهار شکست غم در بغض امید است، زمان شستن غبار دل در باران معرفت، بهار سرفصلی است در روزهای زندگی، افقی ست از دریچهی عاطفهها، نوای محبت بهانهایست در تصور مهتاب، بهار است که آمده است...
ایوان خانه پر میشود از آواز بنفشههای وحشی، بی بی گل از خواب سنگین شاهنامه بیدار میشود و رخت نو میپوشد، در حوض خانه، آینهها تن میشویند.
باغها این روزها مهمان پروانهاند و بر هر شاخهای صدها شکوفه چراغ آویختهاند، پیچک همسایه انگار از ما بیقرارتر شده است.
نسیم بهار وقتی میآید، همه گمشدهها را با خودش میآورد، از خاطرات کودکی تا بوی بنفشه از نشاط نوروز تا قاصدکهای خوش خبر.
همه جویبارها و رودها انگار میخواهند رازی را در کاسه ذهنمان بریزند، ابرها هم پیام مهربانی شدهاند، این روزها دستها با محبتترند، چشمها بی ریاتر و دوستیها خودمانیترند و همه اینها از برکت همان یک واژه ساده و صمیمی است: "بهار"
هر سال این روزهای آخر ناخودآگاه همه ذهنم میچرخد به سوی بچههایی که چشمانشان منتظر دستان سخاوتمند من و توست..
به سوی مادران و پدرانی که مدام دستانشان به سوی آسمان است و چشمانشان به در که مبادا شرمنده کودکان خوشحالشان بمانند و لباس و کفشی برای عید نداشته باشند...
بگذاریم بوی بهار قبل از نو کردن خانههایمان دلهایمان را دریایی کند...
یادمان باشد که زیباییهای کوچک را دوست بداریم، حتی اگر در میان زشتیهای بزرگ باشند.
یادمان باشد که دیگران را دوست بداریم آن گونه که هستند، نه آن گونه که میخواهیم باشند.
یادمان باشد که هرگز خود را از دریچه نگاه دیگران ننگریم که من اگر خود با خویشتن آشتی نکنم، هیچ شخصی نمیتواند مرا با خود آشتی دهد.
به این فکر کنیم وقتی گاهی فقط یه همدردی ساده میتواند سنگینی غصهای را سبکتر کند، چرا برای پیدا کردن دلخوشی راه دور میرویم؟
وقتی تبریک صمیمانه رسیدن بهار راه نزدیکی برای تجربه صمیمیتهاست، چرا برای درک لذت شیرین و بی مثل صمیمیتها به روی واضحات چشم میبندیم؟
وقتی یه تشکر پر مهر میتونه دلی رو گرم کنه، وقتی یه دلداری صمیمانه میتونه یخ غصهای رو ذوب کنه، وقتی حتی، فقط یک لبخند میتونه برای کم کردن فاصله دو همراه، صمیمیتها رو مضاعف کنه، چرا ثانیههای ناب عشق و محبت را از دست میدهیم.
یادمان باشد که خودمان با خودمان مهربان باشیم، چرا که شخصی که با خود مهربان نیست نمیتواند با دیگران مهربان باشد.
یادمان باشد روزی با حسرت و بغض زنگ خانه پدری را میزنیم، اما افسوس کسی نیست در را برایمان بگشاید... لحظهها را قدر بدانیم و با دلی پاک به استقبال سال نو برویم.
ثانیههای زندگیتان بهاری، عیدتان مبار ک...