معنی درس
غنچه با دل گرفته گفت :
«زندگی
لب زخنده بستن است
گوشه ای درون خود نشستن است »
غنچه با دل گرفته گفت: زندگی یعنی نخندیدن و در گوشه ای تنها نشستن .
گل به خنده گفت :
«زندگی شکفتن است
با زبان سبز ، راز گفتن است »
گل با خنده گفت زندگی یعنی شکوفایی . راز زندگی همان سرسبزی است .
گفت و گوی غنچه و گل از درون باغچه
باز هم به گوش می رسد .
تو چه فکر می کنی ؟
راستی کدام یک درست گفته اند ؟
همچنان گفت و گوی غنچه و گل از درون باغچه شنیده می شود. تو چه فکری در مورد گفت و گوی آنها می کنی؟ به نظرت کدام یک ازآنها حرفش درست است ؟
من که فکر می کنم
گل به راز زندگی اشاره کرده است
هر چه باشد او گل است
گل یکی دو پیرهن
بیشتر از غنچه پاره کرده است .
من که فکر می کنم گل به راز زندگی پی برده و به آن اشاره کرده هرچه باشد او گل است و از غنچه تجربه ی بیشتری در زندگی دارد .
خود ارزیابی
1- گل زندگی را چگونه تعریف کرده است ؟
از نظر گل زندگی شکوفایی و رشد و سرسبز شدن و طراوت داشتن است .
2-تعریف شاعر از زندگی چیست ؟
شاعر همانند گل زندگی را در شکوفایی و سرسبزی می بیند .
حکایت
عمر گرانمایه
دو برادر ، یکی خدمت سلطان کردی و دیگری به زور بازو ،نان خوردی .باری توانگر گفت درویش را که : چرا خدمت نکنی تا از مشقّت کار کردن بِرَهی ؟ گفت : تو چرا کار نکنی تا از مذلّت خدمت ،رهایی یابی که خردمندان گفته اند :نان خود خوردن و نشستن به ، که کمر زرّین بستن و به خدمت ایستادن .
دو برادر بودند که یکی به سلطانی خدمت می کرد و دیگری با کار و تلاش خود روزی به دست می آورد .
یک بار برادر ثروتمند به برادر فقیر خود گفت که : چرا مانند من به سلطان خدمت نمی کنی تا از زحمت کار کردن راحت شوی .
برادر فقیر تر گفت :تو چرا کار نمی کنی تا از خفّت و خواری خدمت به سلطان راحت بشی که اندیشمندان گفته اند : از دست رنج خود استفاده کردن و راحت بودن بهتر است از کمربند طلا بستن و در خدمت کسی سرپا ایستادن .
به دست آهن تفته کردن خمیر ............ بِه از از دست بر سینه به پیش امیر
آهن گداخته را با دست مانند خمیر شکل دادن بهتر است از اینکه دست بر سینه در خدمت پادشاه بایستی .
عمر گران مایه در این صرف شد .......... تا چه خورم صیف و چه پوشم شتا
عمر ارزشمند به این گذشت که تابستان چه بخورم و زمستان چه بپوشم. ( همه ی عمر در اندیشه ی خوردن و پوشیدن گذشت.)
ای شکم خیره ، به نانی بساز ............. تا نکنی پشت به خدمت دوتا
ای شکم گستاخ با تکه نانی سر کن تا برای خدمت به هر کسی تعظیم نکنی .
چگونه می توانیم زندگی خودرا بارزش تر کنیم .
با تلاش و کوشش وحفظ غرور و شخصیت خود که پیش هرکسی خدمت نکنیم .
« گلستان ، شیخ مصلح الدّین سعدی شیرازی »
ایستگاه اندیشه
1-پیام این داستان چیست ؟
این که انسان کار خود را خودش انجام بدهد ووقتی که ضرورتی ندارد از دیگران کمک نخواهد .
معنی واژه ها
سلطان = پادشاه / باری = یک بار / توانگر = ثروت مند / مشقّت = سختی / بِرَهی = رها شوی/ مذّلت = خواری - خفّت – پستی / زرّین = طلایی /تفته = گداخته / گران مایه = گران بها /صیف = تابستان / شتا = زمستان / خیره = گستاخ - لجباز / بساز = قناعت کن / بزّاز =پارچه فروش / آبادی = روستای آباد – ده
بنویسیم
فعالیت های درس
1- مخالف کلمه های زیر را بنویسید.
خنده -------> گریه
درست -----> نادرست = غلط = اشتباه
درون ------> بیرون = خارج
بیش تر ----> کم تر
2- هر یک عبارت های زیر را در یک سطر توضیح دهید .
با دل گرفته سخن گفتن : با غم یا اندوه صحبت کردن
گوشه ای درون خود نشستن : در گوشه ای نشتن و در غم فرورفتن
یکی دو پیرهن بیشتر پاره کردن : با تجربه تر بودن
3- چرا شاعر « دل گرفته را به غنچه و خنده را به گل » نسبت داده است؟
زیرا غنچه بسته است و مانند این است که دلش گرفته است اما گل شکفته شده و باز است و مانند این است که شاد و خندان می باشد .
4- فکر کنید و دلیل بیاورید که چرا زندگی شکفتن است؟
زندگی یعنی رشد کردن و به کمال معنوی رسیدن و این مانند زمانی است که گل می شکفد و به کمال زیبایی خود می رسداگر در زندگی رشد و کمال معنوی نداشته باشیم مانند غنچه نشکفته در زنگی خواهیم شد . بنابر این زندگی شکفتن و به کمال رسیدن است.
املا
1- چهار کلمه بنویسید که مانند غنچه در آن ها یکی از شکل های حر ف « غ » به کار رفته باشد .
فروغ ---- شغال ---- دریغ ---- مشغول
2- چرا کلمه (راز) از نظر املایی اهمیّت دارد ؟ با آوردن مثال توضیح دهید .
چون حرف ( ز) که در کلمه ( راز ) وجود دارد به سه شکل دیگر نیز می تواند نوشته شود
به طور کلی تمامی کلماتی که یک حرف از آن ها را می توان به چند شکل نوشت از نظر
املایی دارای اهمیّت می باشند . مانند . مخصوص - صبر - حیاط -
3- کلمه « زندگی » به این گونه ساخته شده است زنده + ی ، چهار واژه ذکر کنید که به همین شیوه ساخته شده باشد .
مانند : دونده + ی = دوندگی
بیچاره + ی = بیچارگی
آزاده + ی = آزادگی
سازنده + ی = سازندگی
راننده + ی = رانندگی
نگارش
1- برای هر یک از کلمات زیر دو صفت مناسب بنویسید.
واژه ------------->صفت 1 ----------->صفت 2
گل --------------> خوش بو------------>شکفته
زندگی -----------> زیبا ---------------->شیرین
باغ -------------> دلگشا -------------->سر سبز
2- با استفاده از جان بخشی برای هر یک از کلمه های زیر ، یک جمله بنویسید
زبان سبز : شعرزیبای خلقت با زبان سبز طبیعت سروده شده است.
باغ : رخت زیبای باغ در پاییز رنگ دیگری به خود می گیرد.
چمنزار : چمنزار زرد مانند این است که پاییز گریه می کند.
3- تصویر زیر را در یک بند توصیف کنید.
برکه ای با آبی پاک و درختانی سرسبز و روستایی پر از زندگی و کارخانه ای که با این همه زیبایی ناساز گار است.
4- تصور کنید در باغ پر گل ایستاده اید و چهچه ی بلبل هم به گوش می رسد . گفتگوی خیالی میان بلبل و گل رادر یک بند بنویسید .
درخت به بلبل گفت امروز تورا در باغ ندیدم . بلبل پاسخ داد به باغ همسایه و به دیدار غنچه نشکفته گل سوسن رفته بودم.
کارگاه نویسندگی
خلاصه نویسی
یکی دیگر از راه های رسیدن به مهارت در نویسندگی ، خلاصه نویسی است . در خلاصه نویسی باید مطالب مهم واصلی متن را ذکر کنیم و از نوشتن جزئیات چشم بپوشیم .
1- حکایت محبت را که پیش از این خوانده اید در یک بند خلاصه کنید .
دو دوست دربیابانی دچار اختلاف شدند . یکی به صورت دیگری سیلی زد .
فرد سیلی خورد آزرده شد و روی شن ها نوشت « امروز بهرتین دوستم به من سیلی زد »
سپس به راه خود ادامه دادند فرد سیلی خورده به درون برکه ای افتاد و دوستش نجاتش داد.
داستان این نجات را بر روی سنگ نوشت .فردی که سیلی زده بود تعجب کرد و گفت:
چرا این دو واکنش متفاوت را انجام دادی ؟ دوستش جواب داد خوبی هارا باید برروی سنگ نوشت تا همیشه بماند.
2- فهم خود را از ضرب المثل « جایی که نمک خوردی ، نمکدان مشکن » ،در یک بند بنویسید.
اگر دیگران به ما محبت و لطف کردند باید قدر لطف و محبت آن ها را بدانیم و به آن ها بدی و خیانت نکنیم چون این کار مانند این است که مهمان کسی باشی و از غذاهایی که آن شخص اماده کرده استفادی کنی و در نهایت نمکدان اوراشکسته و به او ضرر بزنی.
3- هرچه از محتوای درس های این فصل فهمیده اید در یک بند بنویسید .
رعابت آداب دوستی و درک لحظه لحظه های زندگی .
غنچه با دل گرفته گفت :
«زندگی
لب زخنده بستن است
گوشه ای درون خود نشستن است »
غنچه با دل گرفته گفت: زندگی یعنی نخندیدن و در گوشه ای تنها نشستن .
گل به خنده گفت :
«زندگی شکفتن است
با زبان سبز ، راز گفتن است »
گل با خنده گفت زندگی یعنی شکوفایی . راز زندگی همان سرسبزی است .
گفت و گوی غنچه و گل از درون باغچه
باز هم به گوش می رسد .
تو چه فکر می کنی ؟
راستی کدام یک درست گفته اند ؟
همچنان گفت و گوی غنچه و گل از درون باغچه شنیده می شود. تو چه فکری در مورد گفت و گوی آنها می کنی؟ به نظرت کدام یک ازآنها حرفش درست است ؟
من که فکر می کنم
گل به راز زندگی اشاره کرده است
هر چه باشد او گل است
گل یکی دو پیرهن
بیشتر از غنچه پاره کرده است .
من که فکر می کنم گل به راز زندگی پی برده و به آن اشاره کرده هرچه باشد او گل است و از غنچه تجربه ی بیشتری در زندگی دارد .
خود ارزیابی
1- گل زندگی را چگونه تعریف کرده است ؟
از نظر گل زندگی شکوفایی و رشد و سرسبز شدن و طراوت داشتن است .
2-تعریف شاعر از زندگی چیست ؟
شاعر همانند گل زندگی را در شکوفایی و سرسبزی می بیند .
حکایت
عمر گرانمایه
دو برادر ، یکی خدمت سلطان کردی و دیگری به زور بازو ،نان خوردی .باری توانگر گفت درویش را که : چرا خدمت نکنی تا از مشقّت کار کردن بِرَهی ؟ گفت : تو چرا کار نکنی تا از مذلّت خدمت ،رهایی یابی که خردمندان گفته اند :نان خود خوردن و نشستن به ، که کمر زرّین بستن و به خدمت ایستادن .
دو برادر بودند که یکی به سلطانی خدمت می کرد و دیگری با کار و تلاش خود روزی به دست می آورد .
یک بار برادر ثروتمند به برادر فقیر خود گفت که : چرا مانند من به سلطان خدمت نمی کنی تا از زحمت کار کردن راحت شوی .
برادر فقیر تر گفت :تو چرا کار نمی کنی تا از خفّت و خواری خدمت به سلطان راحت بشی که اندیشمندان گفته اند : از دست رنج خود استفاده کردن و راحت بودن بهتر است از کمربند طلا بستن و در خدمت کسی سرپا ایستادن .
به دست آهن تفته کردن خمیر ............ بِه از از دست بر سینه به پیش امیر
آهن گداخته را با دست مانند خمیر شکل دادن بهتر است از اینکه دست بر سینه در خدمت پادشاه بایستی .
عمر گران مایه در این صرف شد .......... تا چه خورم صیف و چه پوشم شتا
عمر ارزشمند به این گذشت که تابستان چه بخورم و زمستان چه بپوشم. ( همه ی عمر در اندیشه ی خوردن و پوشیدن گذشت.)
ای شکم خیره ، به نانی بساز ............. تا نکنی پشت به خدمت دوتا
ای شکم گستاخ با تکه نانی سر کن تا برای خدمت به هر کسی تعظیم نکنی .
چگونه می توانیم زندگی خودرا بارزش تر کنیم .
با تلاش و کوشش وحفظ غرور و شخصیت خود که پیش هرکسی خدمت نکنیم .
« گلستان ، شیخ مصلح الدّین سعدی شیرازی »
ایستگاه اندیشه
1-پیام این داستان چیست ؟
این که انسان کار خود را خودش انجام بدهد ووقتی که ضرورتی ندارد از دیگران کمک نخواهد .
معنی واژه ها
سلطان = پادشاه / باری = یک بار / توانگر = ثروت مند / مشقّت = سختی / بِرَهی = رها شوی/ مذّلت = خواری - خفّت – پستی / زرّین = طلایی /تفته = گداخته / گران مایه = گران بها /صیف = تابستان / شتا = زمستان / خیره = گستاخ - لجباز / بساز = قناعت کن / بزّاز =پارچه فروش / آبادی = روستای آباد – ده
بنویسیم
فعالیت های درس
1- مخالف کلمه های زیر را بنویسید.
خنده -------> گریه
درست -----> نادرست = غلط = اشتباه
درون ------> بیرون = خارج
بیش تر ----> کم تر
2- هر یک عبارت های زیر را در یک سطر توضیح دهید .
با دل گرفته سخن گفتن : با غم یا اندوه صحبت کردن
گوشه ای درون خود نشستن : در گوشه ای نشتن و در غم فرورفتن
یکی دو پیرهن بیشتر پاره کردن : با تجربه تر بودن
3- چرا شاعر « دل گرفته را به غنچه و خنده را به گل » نسبت داده است؟
زیرا غنچه بسته است و مانند این است که دلش گرفته است اما گل شکفته شده و باز است و مانند این است که شاد و خندان می باشد .
4- فکر کنید و دلیل بیاورید که چرا زندگی شکفتن است؟
زندگی یعنی رشد کردن و به کمال معنوی رسیدن و این مانند زمانی است که گل می شکفد و به کمال زیبایی خود می رسداگر در زندگی رشد و کمال معنوی نداشته باشیم مانند غنچه نشکفته در زنگی خواهیم شد . بنابر این زندگی شکفتن و به کمال رسیدن است.
املا
1- چهار کلمه بنویسید که مانند غنچه در آن ها یکی از شکل های حر ف « غ » به کار رفته باشد .
فروغ ---- شغال ---- دریغ ---- مشغول
2- چرا کلمه (راز) از نظر املایی اهمیّت دارد ؟ با آوردن مثال توضیح دهید .
چون حرف ( ز) که در کلمه ( راز ) وجود دارد به سه شکل دیگر نیز می تواند نوشته شود
به طور کلی تمامی کلماتی که یک حرف از آن ها را می توان به چند شکل نوشت از نظر
املایی دارای اهمیّت می باشند . مانند . مخصوص - صبر - حیاط -
3- کلمه « زندگی » به این گونه ساخته شده است زنده + ی ، چهار واژه ذکر کنید که به همین شیوه ساخته شده باشد .
مانند : دونده + ی = دوندگی
بیچاره + ی = بیچارگی
آزاده + ی = آزادگی
سازنده + ی = سازندگی
راننده + ی = رانندگی
نگارش
1- برای هر یک از کلمات زیر دو صفت مناسب بنویسید.
واژه ------------->صفت 1 ----------->صفت 2
گل --------------> خوش بو------------>شکفته
زندگی -----------> زیبا ---------------->شیرین
باغ -------------> دلگشا -------------->سر سبز
2- با استفاده از جان بخشی برای هر یک از کلمه های زیر ، یک جمله بنویسید
زبان سبز : شعرزیبای خلقت با زبان سبز طبیعت سروده شده است.
باغ : رخت زیبای باغ در پاییز رنگ دیگری به خود می گیرد.
چمنزار : چمنزار زرد مانند این است که پاییز گریه می کند.
3- تصویر زیر را در یک بند توصیف کنید.
برکه ای با آبی پاک و درختانی سرسبز و روستایی پر از زندگی و کارخانه ای که با این همه زیبایی ناساز گار است.
4- تصور کنید در باغ پر گل ایستاده اید و چهچه ی بلبل هم به گوش می رسد . گفتگوی خیالی میان بلبل و گل رادر یک بند بنویسید .
درخت به بلبل گفت امروز تورا در باغ ندیدم . بلبل پاسخ داد به باغ همسایه و به دیدار غنچه نشکفته گل سوسن رفته بودم.
کارگاه نویسندگی
خلاصه نویسی
یکی دیگر از راه های رسیدن به مهارت در نویسندگی ، خلاصه نویسی است . در خلاصه نویسی باید مطالب مهم واصلی متن را ذکر کنیم و از نوشتن جزئیات چشم بپوشیم .
1- حکایت محبت را که پیش از این خوانده اید در یک بند خلاصه کنید .
دو دوست دربیابانی دچار اختلاف شدند . یکی به صورت دیگری سیلی زد .
فرد سیلی خورد آزرده شد و روی شن ها نوشت « امروز بهرتین دوستم به من سیلی زد »
سپس به راه خود ادامه دادند فرد سیلی خورده به درون برکه ای افتاد و دوستش نجاتش داد.
داستان این نجات را بر روی سنگ نوشت .فردی که سیلی زده بود تعجب کرد و گفت:
چرا این دو واکنش متفاوت را انجام دادی ؟ دوستش جواب داد خوبی هارا باید برروی سنگ نوشت تا همیشه بماند.
2- فهم خود را از ضرب المثل « جایی که نمک خوردی ، نمکدان مشکن » ،در یک بند بنویسید.
اگر دیگران به ما محبت و لطف کردند باید قدر لطف و محبت آن ها را بدانیم و به آن ها بدی و خیانت نکنیم چون این کار مانند این است که مهمان کسی باشی و از غذاهایی که آن شخص اماده کرده استفادی کنی و در نهایت نمکدان اوراشکسته و به او ضرر بزنی.
3- هرچه از محتوای درس های این فصل فهمیده اید در یک بند بنویسید .
رعابت آداب دوستی و درک لحظه لحظه های زندگی .