مفهوم: آنچنان عاشق یار شده ام که قابل وصف نیست و آنچنان به درد دوری یار مبتلا گشته ام که توصیف آن آسان نیست.
آرایه ها: تناسب (درد، زهر، چشیده ام) . تشبیه (هجران و دوری یار به زهر تشبیه شده است.)
فعل ها: کشیده ام (ماضی) چشیده ام (ماضی) مپرس (امر)
مفهوم: همه جا را جستجو کرده ام و در آخر معشوقی را انتخاب کرده ام که قابل گفتن نیست.
فعل ها: گشته ام (ماضی) برگزیده ام (ماضی)
مفهوم: بدون تو در خانه ی فقیرانه ی خود سختی هایی کشیده ام که گفتن آن آسان نیست.
آرایه: تشبیه (کلبه ی گدایی)
مفعول: رنج ها ترکیب اضافی: کلبه ی گدایی، گدایی خویش
مفهوم: من هم مانند حافظ غریب و تنها در مسیر عشق و عرفان به رتبه و درجه ای از عشق و عرفان رسیده ام که قابل وصف است.
فعل ها: رسیده ام (ماضی) مپرس (امر)
ترکیب اضافی: ره عشق
واژه ها:
حجره: اتاق، غرفه، خانه
مفصل ترین: کامل ترین
تلفظ: بیان کردن
معتبر: دارای ارزش و اعتبار
خطی: دست نویس
غفلت: فراموشی
گرد نیاورده: جمع نکرده
تأخیر: درنگ کردن، عقب انداختن
رحلت: کوچ کردن، کنایه از مردن
رحمة الله علیها: رحمت خداوند بر او باد
برمی خاستم: بلند می شدم
ظالم: ستمگر # مظلوم
سرشار: پر، لبریز
ضعف: سستی، بی حالی
زهر: سم
غریب: ناآشنا، بیگانه # آشنا
مقام: مرتبه، جایگاه
هجر: دوری