درد عشقی کشیده ام که مپرس زهر هجری چشیده ام که مپرس (4 جمله) مفهوم: آنچنان عاشق یار شده ام که قابل وصف نیست و آنچنان به درد دوری یار مبتلا گشته ام که توصیف آن آسان نیست. آرایه ها: تناسب (درد، زهر، چشیده ام) . تشبیه (هجران و دوری یار به زهر تشبیه شده است.) فعل ها: کشیده ام (ماضی) چشیده ام (ماضی) مپرس (امر) گشته ام در جهان و آخر کار دلبری برگزیده ام که نپرس (3 جمله) مفهوم: همه جا را جستجو کرده ام و در آخر معشوقی را انتخاب کرده ام که قابل گفتن نیست.
↧