«1ـ کلمات هم خانواده : واژه هایِ هم ریشه که با هم ارتباطِ معنایی دارند و عربی
هستند،واژه هایِ هم خانواده می گویند. در هم خانواده سه حرفِ اصلی کلمه باید
به ترتیب در کلماتِ دیگر تکرار شوند تا بتوانند با یکدیگر هم خانواده باشند.
مثلاً کامل دارایِ سه حرفِ «ک م ل » استو می تواند با« تکمیل» هم خانواده باشد
اما با « کلام » و« کلمه » هم خانوادهنیست چون سه حرفِ اصلی این کلمات
« ک ل م» است و ترتیبِ این کلمات بایکدیگر متفاوت است.
کلماتِ زیر به همراهِ هم خانواده هایشان را ، به خاطر بسپارید:
عُلوم: عالِم، عِلم، مُعَلِّم،عُلَما،تَعلیم،تَعَلُّم ، معلوم و...
قادِر : مَقدور، قدرت ، قَدَر ، قَدّار ، قَدر، قَدیر و...
مسلمان: اسلام، تسلیم،مُسلِم، سلام،سالم، سلیم ،سلامت و ...
ظالِم : ظُلم ، مَظالِم ، مَظلوم ، ظُلُمات، ظُلمَت و ...
مسائل : مسئله ، سؤال ، سائِل و...
شُغل : شاغِل ، مَشغول ، مَشاغِل ،اشتغال،مشغله، اشغال و ...
شاهد : شهید ،شُهدا ، مشهد و ...
حُضور : حاضِر ، مَحضَر ، حُضّار و...
طالِب : مطلوب، مَطلب ، طَلَب و...
ظاهِر : تظاهُر، مُتَظاهر،مَظاهر، ظَواهِر، مَظهَر،ظُهور و...
نَصر : نُصرَت ، ناصِر ، مَنصور، نصیر و ...
اَعمال: عَمَل،عامِل،عامِلان و...
جاهِل : جَهل ،مَجهول ، جِهالت و...
مُتَعال : تَعالی ، مُتَعالی، عالی ، اعلا ،علیا و...
مَخلوق : خَلق ،خالِق ، خِلقَت، خَلایِق و...
جَماعَت : جُمعه،جامِع ،اجتماع،جمیع،مجتمع،جوامع و...
مُناظِره : مَنظَر ،نِظاره ، مَنظور ، ناظِر و...
نسخ : مَنسوخ ،ناسخ و ...
فهم : مفاهیم ،مفهوم ، فهیم و ...
* در فعل ها ، بن فعل ،چه بن ماضی و چه بن مضارع می تواند به عنوان
هم خانواده به کار رود.مانند :
ـ روان : رفتار ، روش ، رفته ، رونده و...
ـ دیدار : بینا ، بینش ، دیده ، دیده بان ، بیننده و ...
2ـ مترادف (هم معنی ) : به کلماتی می گویند که از نظرِ نوشتن وخواندن با هم
فرق دارند، امّا از نظرِ معنی با هم مشترک هستند؛ بعضی از کلمات دو یا چند
مترادف دارند.
مانند:
تاریکی = ظُلمت جَمال = زیبایی، قشنگی
نور = روشنایی تلاش = کوشش، سَعی، جَهد
علم = دانش عُطوفَت = مهربانی ، دلسوزی
مُراد = خواسته ، آرزو خانه = سَرا آوا = صِدا
مَعاش =خرجِ زندگی ، کفافِ زندگی غوغا = هَیاهو
عزَّت = بزرگی ، جَلال جامِه = لباس ناراحت = غمگین، اَفسُرده،دل تنگ
عِیب = عار غُرور = خودپَسَندی غم = اندوه
مَعصیت =گناه ، سرکشی، عُصیان بُزرگی = جَلال
پنهان = نَهان، غِیب طَریقَت = شیوه ، رَوِش ، راه ،طَریق
پیدا = آشکار زندگی = حیات
عمل = کار تند = سریع
غَرّه = مَغرور نَصیحَت = پَند ذوق = شوق
رایگان = مُفت ، مَجانی شاد =خوش حال، سُرور
صَبر= بُردباری،شَکیبایی ،صَبور مَشَقَّت = سختی ، دُشواری ، رنج ، تَعب
سعادَت = خوشبختی ، نیک بختی
3 ـ کلمه های ِدو تَلَفُّظی:برخی از واژه ها در زبانِ فارسی به دو صورت تَلَفُّظ
می شود که هردو تَلَفُّظ،صَحیح می باشدبه این گونه واژه ها، کلمه هایِ دو تَلَفُّظی
می گویند.
مانند :
باغِبان و باغبان / استُوار و استوار / مهرَبان و مهربان / مُستَمَندو مُستمند /
آسِمان و آسمان / پاسِبان و پاسبان / آشِکار و آشکار/ روزِگار و روزگار/
4 ـ معادل کلمات : در زبانِ فارسی برخی از کلمات از زبان های دیگر وارِدِ زبان
فارسی شده است و در کشورِ ما نَهادی وجود دارد به نامِ «فرهنگستانِ زبان و
ادبیّاتِ فارسی» که برایِ آن کلمات،مُعادِل هایی را پیشنهاد می کند تا آن کلمات
را به جای کلمات بیگانه استفاده کنیم.
برخی از کلمات به همراهِ مُعادِلِ فارسی آن :
سایت : پایگاه اس ام اس(sms) : پَیامَک
اُتومُبیل : خودرو کوپِن : کالابرگ
ایمِیل : رایانامه، نامه ی اِلِکترونیکی فاکس : دورنگار، نَمابَر
کامپیوتِر : رایانه سوبسید : یارانه
پاراگراف : بند کاما : ویرگول آدرس : نشانی
سایت : پایگاهترمینال : پایانه کاناپه : نیمکت
پیتزا : کش لقمه هلی کوپتر : بالگرد
5 ـ کلمات هم آوا (مُتَشابه) : به کلماتی می گویند که به یک صورت تلفّظ و خوانده
می شوند،امّا شکلِ نوشتاری آن ها و در نتیجه معنایِ آن ها متفاوت است.
(به طورِ خلاصه،کلمات هم آوا ، به کلماتی می گویندکه تلفّظ آن ها یکی است ولی
املا و معنایِ آن ها با هم فرق دارد.)
مانند :
خار : تیغه هایِ همراهِ گُل خوار : ذِلَّت : پَستی ، ذلیل
صَفَر : نامِ ماهِ دوّمِ قَمَری سَفَر : از جایی به جایِ دیگر رفتن ، مُسافرت
اَساس : بنیاد ، پایه اَثاث : لوازمِ خانه
حَیات : زندگی حَیاط : مُحَوَّطه ی گوشه یِ خانه
خاست : بلند شد خواست:طَلَب کردن،خواستن
خان : مرد بزرگ ، سرا خوان : سُفره
خرد : کوچک خورد : میل کردن
رازی : اهلِ ری راضی : خشنود
اَمَل : آرزو عَمَل : کار
ثواب : پاداش ،اَجر صَواب : صَحیح ، دُرُست
صَبا : نامِ بادی که از شرق می وَزَد.
سَبا : نامِ سرزمینی در یَمَن در داستانِ حضرتسُلیمان (ع)
خویش : خود خویش : فامیل
پرتقال : یک نوع میوه پرتغال : نامِ کشوری در اروپا
اَرز : واحدِ پولِ خارجی اَرض : ز مین عَرض : پهنا